به گزارش راهبرد معاصر؛ توافق اخیری که در شرایط دشوار افغانستان بین عدل و سپیدار امضا شد ظاهرا بن بست ساختار سیاسی افغانستان شکسته شد. ولی اینکه جزئیات این توافق چگونه اجرا خواهد شد این بحث دیگری است. اما کوتاه آمدن عبدالله از مواضع قبلی خود و اینکه سمت اشرف غنی را پذیرفت دستآوردی برای شخص اشرف غنی و مشروعیت بخشی به سمت ریاست جمهوری ایشان است. در طرف دیگر وقتی اشرف غنی می پذیرد که عبداله عبداله در شکل دیگری به نام ریاست شورای مصالحه ملی سکان گفتگوهای صلح را در دست بگیرد همین دستآوردی برای آقای عبداله عبداله است که در مجموع و در مذاکرات احتمالی با طالبان گسستی وجود ندارد و با موضعی واحد در سطح ساختار سیاسی روبرو می شوند و این یک دست آورد مهم است. شورایعالی دولت افغانستان شکل جدیدی گرفته و اگرچه در قانون اساسی چنین چیزی پیش بینی نشده است ولی نفس آن باعث می شود جریانات و رهبران سیاسی که از فرایند مشارکت دور بودند در این شکل از توافق و در این فرایند نقش مشورتی پیدا کنند و به مشارکت سیاسی افزایش بدهند.
در این شرایط ناامنی و بازیهای سیاسی و نظامی آمریکا دستآوردی بزرگی بشمار می آید. همچنین مشارکت ۵۰% در کابینه بهترین امتیازی بود که اشرف غنی به آقای عبداله داد و معاونین او می توانند به این شکل در کابینه به صورت وزیر مشارکت کرده و دولتی ائتلافی تشکیل شود. این بهترین حالتی بود که می شد برای نجات ساختار سیاسی از فروپاشی و بیرون رفتن از بن بست متصور شد. به نظر می آید، راه دیگری وجود نداشت و امروز دو طرف تا سطحی از موضع خود عقب نشینی کردند تا توانستند به توافقی دست پیدا کنند. این توافق با نظارت ریش سفیدها امضا شد و تضمینی برای این توافق بود. شاید لازم است اشرف غنی با مراسم سیاسی تحلیف به این توافق رسمیت بیشتری بدهد به این وسیله دور جدیدی از کار سیاسی در افغانستان کلید می خورد.
حتی می توانم بگویم کسانی که به دنبال آدرس دادن غلط به بحث هریرود بودند دچار اشتباه بزرگی شدند. چون ما شاهد بودیم طی سه ماهه سال جدید بیش از ۷۰۰ نفر از اتباع غیر نظامی افغانستان طی حملات هوایی آمریکا کشته شدند همچنین شاهد آن بودیم که طی ده روز گذشته تعداد بالایی از غیر نظامیان و مردم و نیروهای دولتی توسط حملات نظامی طالبان و داعش کشته شدند ولی صدایی درنمی آید و برای اینکه فشار را از روی خود بردارند ماجرای ساختگی هریرود را ساختند تا فضا را به ضرر ایران و به نفع خود تغییر دهند. شاید واکنش های تاخیری از سمت ما بیشتر به مانور این طیف کمک کرد. اگر به مختصات جغرافیایی هریرود و شکل کار و سابقه برخورد مرزبانی ایران توجه داشته باشیم چنین مواردی نخواهیم یافت. ضمن اینکه ورود غیرقانونی به مرز هر کشوری می تواند با شدیدترین واکنش مرزبانی هر کشوری روبرو شود و این امری پذیرفته شده است. چون مرز هر کشوری درب و دروازه ای دارد و افرادی که خارج از این مسیر قصد ورود داشته باشند با برخورد روبرو خواهند شد ضمن اینکه در خصوص غرق شدگان سوال وجود دارد. هریرود به سمت مرز ایران و ترکمنستان جاری می شود چرا این افراد به آن شکل و در خاک افغانستان دیده شدند. شیب آب به طور طبیعی باید جنازه ها را وارد خاک ایران و یا سد دوستی می کرد. لباس جنازه ها پاکیزه است درحالیکه آب هریرود گل آلود است و جنازه سالم به دست نمی آید. شاید قاچاقچیان افراد را کشته باشند.
مجموعه این نکات نشان می دهد سناریویی ضعیف و آبکی وجود دارد. این سناریو کاملا جاهلانه است و نشان می دهد طراح آن مختصات جغرافیایی را نمی شناخته است. سناریو های آمریکا برای افغانستان ناکارآمد و غیر قابل اجرا و پر هزینه است. آخرین آنها توافق دوحه بود. آمریکا امروز سعی دارد مردم افغانستان را به مرگ داعش بگیرد تا آنها به طب طالبان راضی شوند. طالبان و داعش دو روی یک سکه هستند و فرقی با هم ندارند و هر دو محصول بازیگری آمریکا در منطقه است.